جهان زیبای من

غربت

يكشنبه, ۳ دی ۱۳۹۶، ۰۹:۰۸ ب.ظ

گاهی برخی پست ها چنان در فضاهای مجازی و شبکه های اجتماعی مانند بمب منفجر میشوند و سروصدا ایجاد میکنند که در دل هر مخاطب هوشیار و فرهیخته ای این تردید پدید میاید که شاید دستانی در این انفجار نقش داشته اند که اهدافی خاص را دنبال میکنند... و کمی که بیشتر نگاه میکنم, اغلب محتوای این پست ها, ارزش های دینی را نشانه میروند. چند وقت پیش کلیپی از یک برنامه تلویزیونی منتشر شد که یک آخوند از اقرار بادمجان به ولایت و ایمان بعنوان اولین روییدنی زمین, تعریف میکرد. در بسیاری از کانالها و گروهها و پیج ها, حمله های تند و تیز کاربران, به اسلام و هرچه که آخوند و مذهبی و وابسته به اسلام است آغاز شد. اگرچه که چنین روایتی از پیامبر مکرم اسلام (ص) در برخی منابع حدیث ذکر شده و از طرف دیگر, اگرچه کتابهای حاوی این حدیث به لحاظ اعتبار دینی و تاریخی در رده "ج" قرار دارند و از اعتبار تقریبا کمی برخوردار هستند, اما "نظیر" این روایات که اتفاقا نشان "الف" هم دارند, در کتب دینی و علوم قرآن و حدیث کم نیستند. قطعا از کسانی که هرگز این زحمت را به خود نداده اند تا بنشینند اندکی مطالعه کنند یا لااقل دقایقی را فکر کنند تا دین و مذهبی را که کورکورانه به آنها القا شده تا بر آن باشند, اندکی بشناسند و به ایمان حقیقی برسند, این انتظار نمیرود که از معرفتی این چنین بلند برخوردار باشند که به عمق حکمت روایات معصومین (ع) پی ببرند و بدانند ریشه آن در کجاست. ابدا درک نخواهند کرد مگر اهلش؛ که فقط خود میدانند در چه عالمی, پر معرفت, سیر میکنند. اما بعد از آن رسیدیم به کوه عذاب های پی در پی که نشانه غضب الهی است. از خساست آسمان در بارش برف و باران و به تبع آن آلودگی بی سابقه ای که انواع مرض های واگیر دار را به شدت میان این جماعت نگون بخت اپیدمی کرد, از زمین لرزه های پی در پی و خانه خرابی و مصیبت و ترس و ترس و ترس که بیش از هر چیز در دل ها ریشه دوانده و ارامش را از آنها ربوده... جلوتر میروم و از روزهای گذشته میگویم... از اخباری که حاکی از مرگ یک دختربچه و یک زن بی گناه در اثر حمله عصبی ناشی از زلزله بود. فکر میکردم این تمام ماجراست. اما وقتی برای ازمون های عملی فاینال به بیمارستان رفتم, با اخبار بدتری مواجه شدم. در بدو ورودم به اتاق زایمان, مادر باردار 32 هفته ای را دیدم که در اثر ترس زلزله, خونریزی شدیدی کرده بود که منجر به زایمان زودرس شد و نوزادی که نمیشد پیش بینی کرد چقدر به اقدامات احیا پاسخ میدهد... و ده ها تختی که به نوعی با واسطه هراس از زلزله اشغال شده بود... و حالا برمیگردم به آن زمانی که اخباری مبنی بر دلایلِ دینیِ بلایای طبیعی, در فضاهای مجازی منتشر شده بود. اخباری که میگفت فساد و ظلم دستگاه حکومتی, باران را از آن جامعه برمیدارد... یا آن که میگفت کثرت زنا و هتک حرمت پیشوایان دین, زمین را به لرزه درمیاورد... دارم فکر میکنم به حجم اختلاس ها و رانت خواری ها و پارتی بازی ها و ستم ها و حق خوری ها و ربا خواری ها و بی مسئولیتی های حکومت... به حجم روابط نامشروع هزاران خطاکار که بیش از همه با آنها در درمانگاهها و پزشکی قانونی و مراکز بهداشتی و درمانی مواجه شده بودم و پرده های حرمتی که وحشیانه دریده شده بودند تا روشن فکری مشتی تاریک دل, به اثبات جامعه ی "سنتی" و "عقب افتاده ای" چون ایران و ایرانی ها برسد... و فکر میکنم به میلیون ها دیس لایک و کامنت های مملو از ناسزا و هتاکی به درگاه پیشوایان معصوم و پیروانشان که زیر پست های حاوی این قبیل احادیث به وفور به چشم میخورد... و سپس برهان قاطع در مقابل دیدگان دلم برق میزند که این همه غضب و عذاب, چراست؟؟؟

اینجاست که باید سکوت کرد و ندانست به حال مغزهای پوسیده و فکرهای خفته باید گریست یا خندید!!! و باز هم جماعتی هستند که دهان یاوه گو را گشوده تا ناسزا و تمسخر را آغاز کنند و دلایلی چون "پدیده هارپ" و "جنگ آب و هوایی" را سند ادعای قابل تردید خویش قرار دهند. این ها همان هایی هستند که با قران بیگانه اند و کلام وحی را نخوانده اند: "وَ هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ : و اوست که پس از نا امیدى مردم باران مى‌فرستد و رحمت خویش را گسترش مى‌دهد و اوست سَرور ستوده." (شوری/28)

احساس بیگانگی عجیبی میکنم با آنها معرفتی نسبت به ادعایشان ندارند. با آنها که فقط نام "مسلمان" و "شیعه" را بی حرمت کرده اند. با آنها که حتی فکر دفاع از ارزش هایشان, ترس در دلشان می اندازد. ترس از طرد یا تمسخر. با همان ها که بدون فکر به عقاید دیگران اهانت میکنند. همان ها که ادعا میکنند بیشتر از "خدا" میدانند. اصلا از همه اینها بگذریم, از همه آنها که به هیچ چیز و هیچ کس پایبند نیستند و هیچ ارزش و عقیده ای و راه مشخصی در زندگی ندارند بگذریم, ترس و تعجب از آنهایی است که در قرن بیست و یکم هنوز هم وجود خداوند را کتمان میکنند. باید آنها را کجای دل زخم خورده ی لشکر خداوند قرار داد؟؟؟؟؟؟

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۱۰/۰۳
فریبا Gh