جهان زیبای من

خسته

پنجشنبه, ۷ دی ۱۳۹۶، ۰۷:۵۵ ب.ظ
بعد از فراغت بال از همه بیچارگی هایی که در دانشگاه کشیدم؛
بعد از رها شدن از همه امار و امتحانات؛
بعد از اتفاقات سنگینی چون زمین لرزه های متوالی و هراس و دل نگرانی های بی انتها؛
بعد از الودگی های بی حد و حصر تهران بدبخت؛
بعد از گذراندن هزار نوع بیماری و حال بد که در این شهر دودآلود, دست از سَرم برنمیدارند و هر صبح با علامتی جدید غافلگیرم میکنند و بارها تن خسته و رنجور از بیماری ام را به پای تخت های درمانگاه و سِرُم های پی در پی کشیدند؛
بعد از اتفاقات نحسی که در زندگی خصوصی ام افتاد و به شدت افسرده و بزدلم کرد؛
بعد از گذر از این همه بار منفی؛
دلم یک سفر و طبیعت دنج میخواد تا یک شبانه روز, تنها به نفس کشیدنم فکر کنم!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۰/۰۷
فریبا Gh