جهان زیبای من

احساسات پرکشیده

پنجشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۳، ۰۷:۲۴ ب.ظ

بعضی از احساسات، نزدیک اند که از دستت برن و وقتی هم رفتن دیگه هرگز برنمیگردن!

من از این دست احساسات زیاد تجربه کردم. زیاد بوده احساسات و احوالات بخصوصی که قدیما - یا شاید همین مدت اخیر - داشتم و به دلیل بی توجهی ام نسبت به اونا و به خیال اینکه در موقع مناسب باهاشون رابطه مناسب رو برقرار میکنم، باعث شد تا بی خبر از دلم پر بکشن. تا امروز که هر چه میگردم در وجودم، اونا رو نمی یابم!

بعضی هاشونم هستن مدتی بهشون بی توجه بودی اما هنوز به خط قرمزی که اونا رو از وجودت جدا میکنه نرسیدی. برای من، از این دست احساسات هم هست. احساساتی که ناگاه به خودم میام و می بینم ای وای من!!! اگر دیر میرسیدم آن وقت...

مثل احساس من از روزای اسفند ماه و نزدیک عید :)

آخ که چه گنج عظیمی بود میان احساسات بخصوص من که نزدیک بود بسان مرغ از قفس پریده، مرا داغدار نبودنش کند.

نظرات  (۳)

فریباااا اتفاقا همین امروز لب پنجره بودم و داشتم به احساسم تو سالهای قبل دد همین وقت سال فکر میکردم....چقدر حسای قشنگ دارم که از دستم رفت.....خوب شد این تلنگر رو زدی...خوب شد...
پاسخ:
خوشحالم:))
عالی بود بااجازه لینک شدید
زندگی من پراست از این حسهای زیبای پرکشیده و جای داغشان روی قلبم ک هرروز مرا میکشد..هرروز.
پاسخ:
آره فری جون./ درمورد تو به خوبی آگاهم :(